باز هم مرغ سحر، بر سر منبر گل
باز هم مرغ سحر، بر سر منبر گل
دمبهدم میخواند، شعر جانپرور گل
باز از مسجد شهر، صوت قرآن آید
با نسیم سحری، عطر ایمان آید
کودکان خوشسخن، شب فراری شده باز
دیده را باز کنید، شده هنگام نماز
باز خورشید قشنگ، آمد از راه دراز
باز در دشت و دمن، چشم نرگس شده باز
خیز از بستر خواب، کودک زیبا رو
وقت بیداری شد، خیز و تکبیر بگو
هنوز هم احساس می کنم وقتی برای سحر بیدار می شوم، یکی از مشوقانم همین شعر کودکی است.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی