دهه 60
"مهدی منتصری" این مجموعه رو جمع آوری کرده٬ نوشته و عکس چسبونده و دو بار هم ویرایش کرده و ناشر هم خودش (نشر گلپایگان) بوده... (به جز طراحی جلد٬ بقیه ی کار ها رو خودش کرده!).
قیمتش هم ۴۵۰۰ تومان است.
این کتاب ۲۰۰ صفحه است.
کتاب یادتونه (بهترین هدیه)
خداییش میگم، تا حالا کتابی به بامزه گی و با صفایی کتاب یادتونه ندیدم… کاری ندارم اهل مطالعه هستی یا نیستی، به جرات میگم با ورق زدن هر صفحهش مشتاقی که ببینی تو صفحه بعدیش چیه، حالا ببین موضوع برمیگرده به بچه های دهه شصت و هفتاد و خاطرات مشترک همه مون… ای خدا یادش بخیر
وای فقط یک خطش رو برات تایپ کنم :
سکه ها رو زیر کاغذ می گذاشتیم و با مداد روش می کشیدیم….
واقعا یادتونه …. ؟
کتاب یادتونه
کتاب یادتونه به شکل تصویری و خیلی هنرمندانه خاطرایی رو یادآوریت میکنه که شرط می بندم وقتی که این کتاب رو دو نفری ورق میزنین مرتب نا خداگاه اسم این کتاب رو تکرار می کنین
به نظرم اگه میخوای به دوستی توی این سن و سال کادویی بدی این کتاب میتونه خیلی خیلی خوشحالش کنه
یه کوچولو درباره کتاب یادتونه :
تو این کتاب تلاش شده تا کارتون ها، فیلم ها و سریال های تلویزیونی، کتاب های درسی، خوراکی ها، بازی ها، گفتارها و رفتارهای همگانی و در کل همه اونچه برای بچه های دهه شصت و هفتاد ایران خاطراتی مشترک به حساب میاد، به صورت چکیده ارائه بشه تا برای مخاطب یادآور خاطرات مشترک و شخصی در ارتباط با موضوعات بالا باشه…
«ای کاش به زمانی بر می گشتیم که بزرگترین غم زندگیمان، شکسته شدن نوک مدادمان بود»
طراحی کتاب یادتونه فوق العاده هست طوری که هر بیننده ای شاید تا چند دقیقه نفهمه که این یه کتابه و فکر میکنه این فقط یه دفتر خاطراته که خودتون نوشتینش
من که عاشق این بودم که کلا برنامه های تلویزیون شروع بشه و از اون برفک ها تبدیل بشه به یه عکس گل و بعدش سرود ملی ایران. این یعنی دیگه انتظارت به سر اومده و تلویزیون برنامه داره اون وقت ها این طوری نبود که تلویزیون ۲۴ ساعته برنامه داشته باشه، برنامه ها مثلا ۸ صبح شروع می شد تا ۱۰ شب. قبل و بعدشم فقط برفک بود و برفک! ما بهش می گفتیم “جنگ برفک ها”….
اینو می گفتم، برای کسی به سن و سال اون موقع من هیچ فرقی نمی کرد تلویزیون چی نشون بده! اگر کارتون بود که محال بود از جلوی تلویزیون بلند شم..فرض کنیم تلویزیون راز بقا یا دیدنی ها رو نشون می داد اگر شده واسه اون دوربین مخفی آخر دیدنی ها صبر می کردم تا تموم بشه …مجریشم که معرکه بود…آخی
هر فیلم مناسب سن یا نامناسبی رو هم نگاه می کردیم، سر گرمی مفت تر و بی خطر تر از تلویزیون نداشتیم که..سربداران، گرگ ها، هزاردستان اگرچه از نظر محتوا به سن ما نمی خورد ولی پایه دیدنش بودیم..کسی هم کاری به کارمون نداشت..همین که ساکت می نشستیم جلوی تلویزیون و سر و صدا نمی کردیم آخرش بود
بریم با دیدن این عکسای زیبا تو یاد خاطره بهترین و بهترین و بهترین سالهای عمرمون